جدول جو
جدول جو

معنی تل خوتن - جستجوی لغت در جدول جو

تل خوتن
به حالت خوابیده کمین کردن، استتار نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دل خون
تصویر دل خون
خونین دل، دل افگار، آزرده دل، اندوهگین
فرهنگ فارسی عمید
(تَ مَ زَ)
شهر قدیمی است بین رأس عین و سروج و بین آن تا رأس عین ده میل است. گویند جالینوس بدانجا بود و آن را با سنگهای بزرگ سیاه ساخته اند. مردم آن گویند ابن التمشکی الدمستق آن را ویران کرد و عیاض بن غنم بسال 17 هجری قمری آن را فتح کرد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(تَ خوا / خا)
زهره و مراره. (ناظم الاطباء). و رجوع به تلخ جوان شود
لغت نامه دهخدا
(گِ خَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری شیراز و 2هزارگزی راه فرعی شیراز به خرچول. هوای آن معتدل و دارای 275 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
رجوع به گل مختوم شود. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
لال گنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
به وقت سحر، سحر هنگام
فرهنگ گویش مازندرانی
ترخون، سبزی خوردنی
فرهنگ گویش مازندرانی
کمین کردن، پشیمان شدن، ستم کردن، پنهان شدن، خود را مخفی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
بدخواب، بدخوابی
فرهنگ گویش مازندرانی